***الیار عزیزمون اقا پسر گل ما******الیار عزیزمون اقا پسر گل ما***، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

***الیار عزیز دل مامان وبابا***

یلدای 92 الیار جونم

سلام دوستای وبلاگی گلم انشالله حال همتون خوب خوش وسلامت باشه ویلدای زیبایی کنارخانوادتون ونی نی های نازتون گذرونده باشید عزیز دلم پسر گلم یلدای امسال ماهم به خوشی و زیبایی گذشت خیلی خوب بود ولی جای یکی خیلی خیلی خالی بود یلدای امسال بابایی پیش ما نبود به خاطر کاری رفته بود یزد و نتونست خودشو برسونه ما هم که از روز 5شنبه رفته بودیم خونه مامانی گلم همونجا موندیمو خوش گذروندیم جای بابایی وهمسر گلمو خالی کردیم اون روز چون برای ما رسمه برای شام ابگوشت خروس پختیم دست مامانیم درد نکنه خیلی خوشمزه شده بود بعده شام هم همه خاله ها با دایی اینا اومدن اونجا خیلی خیلی خوش گذشت شما که کمی مریض احوال بودی با دیدن مهمونا خوشحال شدیو مریضیتو فرامو...
2 دی 1392

یلدا مبارک

   یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شادبودن وزندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. یلدا یتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد . دوستای وبلاگی گلم شب یلدایتان مبارررررررررررررررررررررررررررررک ...
30 آذر 1392

یه هفته خووووووب وباریدن برف

سلام به دوستای گلم و الیار جون ناز خودم پسر گلم یه هفته ی خوب دیگه رو  پشت سر گذاشتیم و امروز که جمعه هست من مامان جناب عالی دارم برای شما این هفته رو مینوسم که چه طور گذشت روز یک شنبه خاله پری بهم زنگ زد و گفت می خواهیم برای ناهار بیاییم منم زوددست به کار شدم و ناهار و اماده کردم تا مهمونا اومدن غذامونو میل کردیم بعد به خاطر اینکه صورت کوچولوی پسر خاله محمدحسین به دلیل بوس کردن زیاد التهاب کرده بود وقرمز شده بود بردیمش دکتر اقای دکتر هم پمادی دادکه خدا روشکر زود خوب شد بعد کمی بازار و خرید چون خاله اینا برا شام موندن رفتیم برا شام پیتزا سفارش دادم ونوش جان کردیمومهمونای عزیز بعد تنقلات بعد شام رفتن خونشون پس فردای اون روزم ما رفت...
30 آذر 1392

اخر هفته ای خوب

با سلام به عزیز دلم الیار جونم وهمه دوستای گل وبلاگیم که خیلی دوسشون دارم خیلی خیلی میبوسمشون عزیزم جیگر من همه دنیا برا من یه طرف تو که همه چیزمی یه طرف اینو که میدونی این هفته هم به خوبی و خوشی گذروندیم هفته خوبی بود دو سه روزش خونه موندیم بقییشو اینور اونور بودیم روز سه شنبه خاله زری جون اومد دنبالمون و ما رو برد خونشون 3روز اونجا بودیم و خیلی خیلی به شما خوش گذشت چون شوهر خاله و پسر خاله رو خیلی دوست داری باهاشون کلی بازی کردی فقط وقتی دست شویی داشتی به من میگفتی مامان بریم خونه من اینجا نمی تونم گیر 3پیچ می دادی که باید خونه وwcخودمون باشه ولی با هزار ترفند رازیت میکردیم خلاصه که بابایی روز 5شنبه شب اومد دنبالمون و رفتیم خ...
18 آذر 1392

عکس از فیلم ها 2

لحظه های با تو بودن از عمرم حساب نمی شوند از اخرتم حساب می شوند ازبهشتم دوستت دارم بهترینم عشقم عمرم نفسم همه چیز الیارم     سلام به دوستای وبلاگی و سلام به الیار گلم عزیزم یه سری از عکسایی که از فیلمات در اورده بودم جامونده بود که تو این پست برات گذاشتم امیدوارم خوشت بیاد اومدیم ارومیه پارک سر پوشیده     جای رقص و شادی الیار من نوع جدید ماشین سوار شدن قدم های اول اقا الیار جیگر خواستگاری عمه و شلوغی های خیلی زیاد شما بازی با بابایی که خیلی خیلی دوسش داری خونه خاله بزرگه  واماده شدن برای رفتن ...
16 آذر 1392

یه روز جمعه ای خوب

سلام به همه دوستای گلم سلامی هم به شما اقا الیار شلوغه جیگر که این روزا خیلی لجباز شده عزیز دلم از وقتی به این کارتونای ترکیه نگاه می کنی لهجت خیلی عوض  شده یه کم هم خنده دار مثلا به جای حروف ج و چ میگی گ وک مثل کیپس به جای چیپس وگوراب به جای جوراب/مامان گون به جای مامان جون/و خیلی حرفای دیگه. حالا بگم از دیروزمون که جمعه بود . دیروز صبح جنابعالی ساعت 9 بیدار شدی اومدی بالا سر ما گفتی باید بیدار شید فقطم بابایی رو بوس میکردی و خوشحال بودی که خونه بود بالاخره بیدار شدیم و صبحانه  و نهار و خوردیم ر و رفتیم بیرون اولش بابایی رفت مغازش یه سری زد شما اونجا رو به هم زدی و رفتیم بازار کلی گشتیم تو مغازه دوست بابا که لباسای...
9 آذر 1392

این روزای ما

سلام به گل پسر جیگر دوست داشتنی خودم سلامی هم به دوستای وبلاگی خوبم امید ان دارم همه دوستای عزیزم ونی نی های گلشون حالشون خوب وخوش ولبشون خندون و شاد باشه نی نی گلم  سه شنبه صبح خواب بودیم که خاله بهم زنگ زد گفت میخواد با زن دایی اینا بیان خونه ما تو هم که خواب بودی وقتی فهمیدی زود بیدار شدی کلی خوشحالی کردی رفتیم با هم غذا اماده کردیم و خونه رو تمیز کردیم که مهمونا اومدن .ولی بگم از شما سه تا وروجک که چه شیطنت هایی که نکردین منظورم ایسو الیار وایسا جونه . سر همه چی دعوا داشتین سر ماشینا سر دوچرخه سر اسباب بازی ها  بعضی وقتا هم که دعواتون فیزیکی میشد  بعد از ظهر هم بازار رفتیم ومهمونا شب رفتن خونشون فرداش خونه ...
8 آذر 1392

سفر کاری با باباییی

سلام به دوستای گل وبلاگی وسلامی به عزیز دل خودم که الان داره کارتون نگاه می کنه عزیزم دیروز که دوشنبه بود قرار بود بابایی با تریلر بابابزرگت ‹بابای بابایی› بره تبریز تا کاشی وسرامیکی که واسه مغازه ی خودش خرید کرده بود رو بیاره به ما هم گفت اگه می خواهید بیایید ولی من نمی خواستم بریم ولی شما نمیدونم چه جوری شد که راس ساعتی که بابا می خواست بره بیدار شدی ووقتی فهمیدی بابا می خواد بره اسرار کردی که ما هم باید بریم منم اخر سر تسلیم شدم واماده شدیم و ساعت 6حرکت کردیم صبحونه رو تو راه خوردیم وتوهم که عاشق ماشین بزرگ هستی اصلا ازش پیاده نشدی و نذاشتی منم پیاده شم خلاصه که کل رفت و برگشت رو به جز ناهار تو ماشین موندیم شب هم که بر...
5 آذر 1392

عکس...روز جهانی کودک مبارک

سلام به همه ی دوست هاد وبلاگی گلم و سلام به جیگر خودم عزیز دلم پسر گل مامان وبابا این روزهای پاییزی هوا سرد و خیلی دلگیره و به دلیل هوای سرد بیرون نمیتونیم بریم تو خونه هم دلتنگی میگیریم به همین سبب نتونستم عکسهای جدیدی ازت داشته باشم. چند تا عکس از شماوبابایی گلتون که با قالبهایی که در وبلاگ خودت هست درستشون کردم را میزارم . امیدوارم خوشت بیادعزیزم جیگرم عشقم تقدیم به همه چیزم روز کودک بر همه ی نی نی های دنیا مبارک مخصوصا نی نی خودم اقا الیار گل گلاب ...
3 آذر 1392