چند روزی که نبودیم...
با سلام به پسر گل گلابم و بینندگان وبلاگم چند روزی بود که خونه نبودیم ونمی تونستم برات بنویسم پسر عزیزم ببخشید. چند هف ته پیش جشن اقا محمد حسین ناز بود که کلی شیطونی و شلوغی کردی که اخرش مجبور شدم بفرستم خونه ی همسایه خال ه چون 2تا پسر همسن شما داره که خیلی دوسشون داری.بعدشم چند روزی خونه اون یکی خاله بودیمو کلی گشت و گزارهفته ی بعدش اول من مریض شدم بعد شما بعدشم بابایی که خدا را شکر هر سه تا مون الان خوبیم .چند روز پیش هم خونه مامانم بودیم و بعد خونه اون خاله دو سه تا هم عروسی دعوت بودیم و رفتیم وبالاخره دیروز برگشتیم خونه و امروز تونستم برات بنویسم.چند تا عکس از اون روزا دارم که با توضیحاتش برات می...
نویسنده :
مامان
14:35