عاشورا وتاسوعای 92
با سلام
به دوستان و اقای خودم گل پسرم الیار من
تو این پست عکسهایی که روز های تاسوعا و عاشورا گرفتم رو برات میزارم گلم
اینجا خونه ی مامان بزرگت هستیم شما به بابایی خیلی گیر میدادی
اینجا هم با مامانم اینا اومدیم بیرون پیاده تا به عزاداری ها نگاه کنیم ولی شما اصلا به حرفمون گوش نمی دادی می گفتی خودم باید تنهایی راه برم
پسر گلم اینجا هم اومدیم سر قبر پسر خاله ات که وقتی 2ساله بود تصادف کردو فوت شد /خاله افسانه که خواهروسطی منه اون موقع ماکو خونه داشتن به خاطر همین قبرپسر خاله ماکو هست خونه خاله الان لاهیجان هست.از اینجا به خاله سلام میرسونیم
عکس روی قبر رو برداشتیم تا باز سازیش کنیم وبزاریم
اومدیم نمایشگاه مخصوص ماه محرم
شما هم تو اون سرما گیر دادی باید بارانیمو دربیارید
شوهر خاله داره بارانیتو می پوشونه
اینم چند تا عکس از جیگر من محمد حسین عزیز
دیشب که داری با بابایی شوخی می کنی
اینم همین الان که با طبل زدنت سرمو به درد اوردی.
دوست دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه